پدرم گفت به من‘سخني جانانه
از همان چيزي كه‘اسمش هست رايانه
صورتي دارد او‘ كوچك و رنگين است
اسم او مانيتور‘ وزن او سنگين است
صورتش چون تي وي ‘ جعبه اي از شيشه
از دو دست ديگر‘ او جدا نميشه
اولين دوست او ‘ صفحه كي برد است
صفحه اي پر دكمه ‘ يك كمي هم ترد است
دوست بعدي او ‘ جعبه اي پور شور است
با دو تا دست خود ‘ آشنا و جور است
دست در دست هم ‘ چقدر خوشحالند
جنب و جوشي دارند‘ همگي پركارند
نظرات شما عزیزان: